تبليغات شبكه های ماهواره ای - هایپرکلابز

تبليغات شبكه های ماهواره ای - هایپرکلابز هایپرکلابز :

غلام رضا كاظميان پور در مطلب ارسالی برای «نگاه شما» در سایت تابناک نوشت:

تبليغات و آگهی و اعلان ، از دير باز به عنوان ابزار تجارت و راهی برای معرفی كالا و زمينه سازی برای فروش كالا و محصول ، مورد توجه و استفاده تاجران و كسبه قرار داشته است . دست يازيدن به تبليغات اگر در مرزهای معقول و منطقی آن ، محدود بماند ؛ هيچ زيانی را متوجه مصرف كنند و خريدار كالا نمی نمايد و به عنوان راهی برای ارتباط توليد كننده و مصرف كننده ، قابل قبول و بلكه مورد نياز است اما اگر تبليغات ، خود به حربه ای برای اغفال مخاطب مبدل گردد ، هيچ نتيجه ای جز زيان و خسارت مشتری و خريدار ، در پی نخواهد داشت .

تبليغات در معنی درست آن ، وظيفه ای جز ابلاغ و معرفی ندارد . كاركرد يك مبلغ ونتيجه يك فرايند تبليغاتی نبايد از آنچه كه برای معرفی كالا و بيان ويژگی های آن لازم است ، تجاوز نمايد و صد البته در اين ميان نيز بايد به اصل ضرورت و اختصار ، توجه داشت . چنانچه در تبليغات اوصاف و ويژگی هایی برای محصول عنوان شود كه محصول از آنها برخوردار نمی باشد و يا حتی اگر خصوصيات واقعی كالا به گونه ای مطرح شود كه موجب اشتباه و اغفال مخاطب شود ، اين فرايند ديگر تبليغات شناخته نمی شود بلكه تمام آنچه كه در اين پروسه بكار برده می شود ، عملياتی است كه هدفی جز اغفال مخاطب و كلاهبرداری از او را تعقيب نمی نمايد . در اينجا تبليغات ، جای خود را به تدليس و بدل اندازی ونظاير آن می دهد .

هنگامی كه تبليغات تجاری در قلمرو نظارت و اقتدار قانون انجام می گيرد ، امكان تخطی از محدوده های مشخص شده ، كاهش پيدا می نمايد هر چند احتمال خطا و اشتباه و سوء استفاده همچنان وجود دارد . اما اگر تبليغات در فضای مجازی و در محيطی فارغ از هرگونه نظارت و كنترل و بدون هرگونه حد و مرز تعيين شده باشد ، زمينه ارتكاب خطا و تخلف در تبليغات و تبديل آن به ترفندی برای اغفال مخاطب و مشتری به شدت افزايش پيدا می نمايد . در اين فضای آزاد و بدون نظارت ، باند های كلاهبرداری كه خود را در شمايل تاجر و در كسوت توليد كننده پوشانده اند ، با استفاده از مشاوره افراد روان شناس و جامعه شناس و افراد آشنا با رموز تأثير گذاری بر ذهن مخاطب و با بكارگيری فيلم و موسيقی ، به گونه ای عمل می نمايند كه مخاطب و افراد هدف بی آنكه متوجه شوند در دام آنها گرفتار می شوند .

يكی از رايج ترين ترفند ها در تبليغات ماهواره ای ، استفاده ار آمار و اعداد غير قابل اندازه گيری است . مثلاً در مورد وسيله ای كه ادعا می شود نوعی سوسك كش برقی است ؛ اعلام می شود كه تا كنون چهل ميليون دستگاه از آن به فروش رسيده است . اين ادعای بزرگ در حالی مطرح می شود كه اولاً در مورد كاركرد دستگاه و استاندارد بودن آن و خطر ساز نبودن آن برای سلامت انسان و ساير موجودات ، ابهامات بسياری وجود دارد و ثانياً هنوز از توليد و معرفی اين كالا چند ماه بيشتر نگذشته است . توجه به ادعای فروش چهل ميليون دستگاه سوسك كش برقی ، هنگامی جالب تر می شود كه بدانيم تا كنون هيچيك از توليد كنندگان معتبر و صاحب نام گوشی های تلفن همراه - يعنی وسيله های كه از حيث فراوانی مصرف و جامعه آماری هيچ دستگاهی قابليت قياس با آن را ندارد - جرأت طرح چنين ادعای را در مورد هيچكدام از انواع محصولات خود ،نداشته اند .

شگرد ديگر ، طرح ادعاهایی است كه امكان راستی آزمایی آن وجود ندارد . به طور مثال ادعای بزرگترین و يا اولين توليد كننده يك محصول مشخص و يا رضايت خريداران قبلی محصول از عملكرد و اثر بخشی آن .

ترفند ديگر استفاده از عبارات و واژه هایی است كه به طور مشخص هدف آن اغفال مخاطب است . واژه هایی نظير " معجزه قرن " " به پايان رسيدن نگرانی ها و مشكلات "

از ديگر اقدامات زشت و غير انسانی كه در تبليغات ماهواره ای بسيار وجود دارد ، معرفی اقلام ناشناخته به نام دارو ، برای درمان انواع و اقسام بيماری ها و مشكلات جسمی و روحی و روانی است . از تبليغ برای درمان آرتوروز ، كمر درد ، كوتاهی قد ، چاقی و لاغری گرفته تا معرفی محصولاتی برای ترك اعتياد به انواع مخدر های صنعتی و شيميایی و افيونی ووو. حال آنكه تبليغ دارو به صورت عمومی در تمام دنيا ممنوع می باشد و دارو و تجهيزات پزشكی و درمانی به اين علت كه با سلامت و زندگی انسان ها ارتباط مستقيم دارد ، فقط از سوی پزشك مرتبط تجويز و تحت ضوابط معين در محل مشخصی كه همه ما آن را به اسم داروخانه می شناسيم ، عرضه می شود . مضاف بر آن ، آنچه كه به اسم دارو و ابزار درمانی و توان بخشی در ماهواره ها تبليغ می شوند ، از سوی جامعه پزشكی كشور مورد تأييد و تصديق قرار ندارند .

ترفند ديگر ، اعلام خدمات پس از فروش و ضمانت چند ساله كالا می باشد كه به صورت برجسته و پررنگ به رخ مخاطب كشيده می شود . حال آنكه نه توليد كننده اين كالا مشخص است و نه فروشنده آن . در اين نوع از داد و ستد ، كالای كاملاً نا معلوم از طرف فردی كه در سايه قرار دارد و جا و مكان او نا معين است ، از طريق خدمات پستی به خريدار از همه جا بی خبر عرضه می شود . تمام دوره پيوند و مناسبات فروشند و خريدار به زمان بسيار كوتاه تحويل بسته و دريافت وجه آن ، محدود می باشد و هيچ تعهد و تضمينی در مورد وجود كالا ، كيفيت آن و كار كرد آن و تعميرات و قطعات يدكی آن از طرف فروشند وجود ندارد و برای خريدار مغبون نيز هيچ مسير مطمئنی برای ارتباط مجدد با فروشنده و الزام او به ايفاء تعهدات در قبال كالا و ارائه خدمات مورد نياز ووو وچود ندارد .

اما ترفندی كه كمتر به آن توجه شده و چه بسا برای باندهای كلاهبردار نتايج خوبی هم به همراه داشته است ؛ بازی زيركانه با قيمت هایی است كه برای كالا تعيين می شود . در اين مرحله سه روش بكار برده می شود . روش اول كه روشی شناخته شده و رايج می باشد ، تعيين يك قيمت كاذب و غير واقعی به عنوان قيمت اصلی و قيمت پايه است و يك قيمت دوم كه قيمت دارای ارفاق و تخفيف است ، به عنوان قيمت جديد . در اين روش به مخاطب اينگونه القاء می شود كه در صورت خريد فلان كالای مشخص در زمان معيين ، قيمتی به مراتب كمتر از ارزش واقعی آن را پرداخت خواهد كرد . در نتيجه اين ترفند مخاطب ، دستخوش هيجان شده و بی انكه به ارزش واقعی كالا ( مجموع ارزش مواد اوليه + ارزش نيروی كار + ارزش خدمات تبعی ) را مورد توجه قرار دهد و اساساً بی آنكه به اين مهم توجه نمايد كه اين كالا نياز واقعی او و خانواده می باشد يا خير و از چه اولويتی در اقتصاد خانواده برخوردار است ؛ اغفال شده وبه خريد كالای به ظاهر دارای تخفيف تمايل نشان می دهد . در روش دوم ، در كنار كالایی كه كالای اصلی معرفی‌می شود ، چند كالای كم ارزش ديگر به عنوان هديه و اشانتيون ، عرضه می شود . در اين روش نيز مخاطب اغفال شده و تصور می نمايد كه اين تعداد كالای جانبی واقعاً هديه ای است كه از طرف فروشنده به خريدار تقديم می شود . حال آنكه صرف نظر از بی فايده و كم ارزش بودن اقلام جانبی ، چند برابر قيمت آنها در قيمت تعيين شده برای محصول اصلی ، قبلاً محاسبه شده و از خريدار دريافت می شود . نكته ای ‌كه توجه به آن بسيار ضرورت دارد آن است كه تجارت و بازرگانی‌نيز مثل هر فعاليت ديگر از اصول و منطق خود تبعيت می نمايد . اصل در تجارت فروش بيشتر و سود است . لذا هيچ توليد كننده و هيچ فروشنده ای‌ ، كوچكترين محصول خود را به صورت مجانی و در قالب هديه و هبه به ديگران عرضه نمی نمايد . اما روش سوم كه از دو روش ديگر زيركانه تر است و تا كنون كمتر شناخته شده و كمتر به آن توجه شده است ، آن است كه در تبليغات ماهواره ای مثلاً قيمت يك كالای مشخص سی و نه هزار تومان اعلام می شود و از صبح تا شب اين قيمت به دفعات به ذهن مخاطب القاء می شود . هنگامی كه اين قيمت به عنوان يك باور در ذهن مخاطب رسوخ و رسوب نمود ، او در بازارو در حاشيه خيابان و در مترو يا اتوبوس مشاهده می‌نمايد كه همان كالا با همان ظاهر و با همان مشخصاتی كه در ماهواره ديده است با قيمت كمتر وبه طور مثال به قيمت سی يا سی و پنج هزار تومان فروخته می شود . در اين لحظه يك عامل درونی و يك محرك روانی فرد را برای خريد كالا تحريك می نمايد و فرد با اين تصور كه واقعاً كالا را با قيمتی به مراتب پايين تر از ارزش واقعی آن - قيمت كاذبی كه تبليغات ماهواره ای در باور او جای داده است - خواهد خريد ، مسير خود را به سمت بساط فروشند كج می نمايد . در صورتی كه اين فروشنده ، خود حلقه ديگری است از زنجير بلندی كه برای گرفتار ساختن مخاطب و فروش اجناس بی كيفيت و غير ضروری به او آماده شده است و اين فروشند در حال عرضه ته مانده اجناس بنجلی است كه در ماهواره تبليغ شده است.

منبع :http://www.tabnak.ir/fa/news/434531/%D9%86%DA%AF%D...

ارسال مطلب به هایپرکلابز

انتخاب كلوب :  
نوع مطلب :
ارسال مطلب