سزباز عاشق
بمان در انتظارم
باز خواهم گشت
با تفنگی بر دوش
و قلبی آکنده از عشق
عشقی که با هیچ گلوله ای
از این سینه
برون نمی رود
سزباز عاشق
بمان در انتظارم
باز خواهم گشت
با تفنگی بر دوش
و قلبی آکنده از عشق
عشقی که با هیچ گلوله ای
از این سینه
برون نمی رود
شعر زیبای << دل به بوی وصل >>
دل به بوی وصل آن گل آب و گل را ساخت جا
ورنه مقصود آن گلستی گل کجا و دل کجا
از هوای دل گل بستان خوبی یافت رنگ
وزگل بستان خوبی بوی مییابد هوا
گر دماغ باغ نیز از بوی او آشفته نیست
پس چرا ...
شعر زیبای << دل به بوی وصل >>
دل به بوی وصل آن گل آب و گل را ساخت جا
ورنه مقصود آن گلستی گل کجا و دل کجا
از هوای دل گل بستان خوبی یافت رنگ
وزگل بستان خوبی بوی مییابد هوا
گر دماغ باغ نیز از بوی او آشفته نیست
پس چرا ...
شعر زیبای << راز خاكستر >>
به جز باد سحرگاهی كه شد دمساز خاكستر؟
كه هر دم مي گشايد پرده ای از راز خاكستر
به پای شعله رقصيدند وخوش دامن كشان رفتند
كسي زان جمع دست افشان نشد دمساز خاكستر
تو پنداری هزاران نی در آتش كرد...
شعر زیبای << راز خاكستر >>
به جز باد سحرگاهی كه شد دمساز خاكستر؟
كه هر دم مي گشايد پرده ای از راز خاكستر
به پای شعله رقصيدند وخوش دامن كشان رفتند
كسي زان جمع دست افشان نشد دمساز خاكستر
تو پنداری هزاران نی در آتش كرد...
شعر زیبای بنویس
بنویس
بنویس تا خورشید بتابد
بتابد بر کوچه های یخ زده
بر دستها ی سرد و بی مهر زمان
بگذار خورشید را در آغوش بهار ببینیم
خورشید باشیم
خورشیدی که بر همه کس میتابد
احساس در انتهای خیال ...
شعر زیبای بنویس
بنویس
بنویس تا خورشید بتابد
بتابد بر کوچه های یخ زده
بر دستها ی سرد و بی مهر زمان
بگذار خورشید را در آغوش بهار ببینیم
خورشید باشیم
خورشیدی که بر همه کس میتابد
احساس در انتهای خیال ...
شعر زیبای چشم های مهربان مه گرفته ات
مرا ببر به آن کرانه ای که باز
سکوت مرغهای عشق هم
بهانه ای ست
برای دستهای پر نیاز من
مرا ببر به خانه ای که پشت کاج سبز قصه هاست
درون جنگل خیال ماست
به سان قصه ی سکوت ماست
هم...
شعر زیبای چشم های مهربان مه گرفته ات
مرا ببر به آن کرانه ای که باز
سکوت مرغهای عشق هم
بهانه ای ست
برای دستهای پر نیاز من
مرا ببر به خانه ای که پشت کاج سبز قصه هاست
درون جنگل خیال ماست
به سان قصه ی سکوت ماست
هم...
منتظران
ای منتظران آمده.راه را باز کنید
سر خوش باشید و نغمه ای ساز کنید
این ساقی جان .به یار ما میماند
دستش بفشاریم و گره باز کنید
پرواز به کوی دوست را میداند
پس با مددش نیت پرواز کنید
مصداق حقیقت اس...
منتظران
ای منتظران آمده.راه را باز کنید
سر خوش باشید و نغمه ای ساز کنید
این ساقی جان .به یار ما میماند
دستش بفشاریم و گره باز کنید
پرواز به کوی دوست را میداند
پس با مددش نیت پرواز کنید
مصداق حقیقت اس...
شعري زيبا و پر معني درباره زندگي از سهراب سپهري
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری...
شعري زيبا و پر معني درباره زندگي از سهراب سپهري
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری...
شعر زیبای سادگی
آنچنان ساده ام
که گنجشکها هم می توانند
در جیب هایم لانه کنند
با پروانه ای سال ها دوست می شوم
برای پای مورچه ام که به گل می ماند
های های گریه می کنم
در دور و دراز باور خود
کود...
شعر زیبای سادگی
آنچنان ساده ام
که گنجشکها هم می توانند
در جیب هایم لانه کنند
با پروانه ای سال ها دوست می شوم
برای پای مورچه ام که به گل می ماند
های های گریه می کنم
در دور و دراز باور خود
کود...
شعر زیبای من با تو سودا می کنم / سیمین بهبهانی
گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم
گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم
گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در
گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم
گفتا که تلخی های می گر نا...
شعر زیبای من با تو سودا می کنم / سیمین بهبهانی
گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم
گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم
گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در
گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم
گفتا که تلخی های می گر نا...
شعر زیبای گل خشکیده از فریدون مشیری
بر نگه سرد من به گرمی خورشید
می نگرد هر زمان دو چشم سیاهت
تشنه این چشمه ام چه سود خدا را
شبنم مرا نه تاب نگاهت
جز گل خشکیده ای و برق نگاهی
از تو در این گوشه یادگار ندارم
زان شب غمگین که...
شعر زیبای گل خشکیده از فریدون مشیری
بر نگه سرد من به گرمی خورشید
می نگرد هر زمان دو چشم سیاهت
تشنه این چشمه ام چه سود خدا را
شبنم مرا نه تاب نگاهت
جز گل خشکیده ای و برق نگاهی
از تو در این گوشه یادگار ندارم
زان شب غمگین که...
|
|