هایپرکلابز : قسمت هیجدهم سریال شهرزاد یک سکانس بسیار زیبای تلخ دارد! فرهاد درحالیکه متوجه خودکشی آذر شده وارد کافه نادری میشود. پشت میز مینشیند، گریه امانش نمیدهد، به یاد روزهای خوش گذشته دو قهوه سفارش میدهد، یک قهوه را آنسوی میز میگذارد. جلوی یک صندلی خالی، صندلی که میداند دیگر هرگز حضور آذر را حس نخواهد کرد. برحسبتصادف شهرزاد هم در کافه است. فرهاد آنقدر غمگین است که گلدان روی میز را میشکند و دستش را میبرد. شهرزاد بیتاب بهسرعت خودش را میرساند تا مرهمی باشد برای زخم دست فرهاد، بیخبر از آنکه فرهاد مرهمی برای قلبش میخواهد! فرهاد ناگهان خود را در برابر محبوب سابقش میبیند و به یاد میآورد که شهرزاد هم از دستش رفته است. فرهاد در میان غم دو عشق، دو خاطره و دو محبوب سردرگم میماند. نمیداند غم او که از دنیا رفته سنگینتر است یا او که روبه رویش ایستاده و همسر دیگری است. فرهاد لختی درنگ میکند و میرود و دو فنجان قهوه روی میز دستنخورده باقی میماند.
بیشک این سکانس یکی از زیباترین، عاشقانهترین و تلخترین سکانسهای این سریال است که تنها عاشقان میتوانند آن را درک کنند!
سعیده شریفی
فروردین 1395