Unfinished Business (پروژه ناتمام) - هایپرکلابز

زهرا فلاحی 8 سال پیش
Unfinished Business (پروژه ناتمام) - هایپرکلابز هایپرکلابز :

کارگردان : Ken Scott
نویسنده : Steve Conrad
بازیگران : Vince Vaughn, Dave Franco, Tom Wilkinson
هزینه تولید: ۳۵ میلیون دلار
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا
کمپانی توزیع کننده: 20th Century Fox

خلاصه داستان : صاحب سختکوش يک شرکت کوچک به همراه دو تن از شرکايش برای انعقاد مهم­ترين قرارداد زندگی‌شان راهی اروپا می­شوند. اما آنچه به صورت سفر کاری معمولی شروع شده بود، از هر نظر، قابل تصور و غيرقابل تصوری، از کنترل خارج می­شود.
منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۲.۵ از ۱۰ (۱ از ۴)

«پروژه ناتمام/ Unfinished Business» فيلم بدی است- البته نه خيلی بد، اما به حد کفايت بد است. بخش های خيلی کمی از آن درآمدهاند و اندک اتفاقات موفق فيلم هم آن قدر کش داده میشوند تا به تدريج از بين بروند. در واقع اين که فيلم توانسته رنگ پرده سينما به خود ببيند عجيب است. در آن خبری از اسامی بزرگ ستارههای سينما نيست (وينس وان، گرچه بازيگر شناخته شدهای است، در هيچ يک از فيلم‌های قبلی اش جزء بازيگران اصلی نبوده است) و کارنامه کارگردان، کن اسکات (کارگردان فيلم بی فروغ «نامه رسان/ Delivery Man، مجدداً با همکاری وان)، در بهترين حالت محل سئوال است. فيلم‌های بهتر از اين، پخشی بهتر از شبکه ويدئویی پيدا نکردهاند. ای کاش اين اتفاق در مورد «پروژه ناتمام» هم افتاده بود، چون در آن صورت میتوانستم ۹۱ دقيقه از زندگیام را برگردانم.

Unfinished Business (پروژه ناتمام) - هایپرکلابز


يکی از بديهیترين مشکلات فيلم اين است که از بحران هويت رنج میبرد. آن نمیداند که قرار است چه بشود: يک کمدی کثيف درباره سه مرد که در طول جشنواره بزرگ گیها در برلين برای خود ول می ‌چرخند يا درامی گريه دار درباره اين که چطور بی توجهی والدين میتواند منجر به ظهور اولاد مشکل ساز شود. شوخ طبعی «پروژه ناتمام» برای چنين اثری کم است، البته به جز چند صحنه که در آنها فيلم بسته نامشخص درجه R خود را با آنچه اداره ارزش گذاری فيلمهای آمريکا اصرار دارد «عريانی گرافيکی» بنامد.

Unfinished Business (پروژه ناتمام) - هایپرکلابز


فيلم به ندرت خنده دار است- خيلی از شوخیها يش جواب نمیدهند يا آن قدر کشدار میشوند که جذابيت خود را از دست میدهند- اما در فيلم لحظاتی وجود دارند که در آنها به عمد شوخیها حذف شدهاند چون عوامل فيلم به اشتباه فکر می کردهاند که دارند يک درام شيرين و محترمانه میسازند. متأسفانه فيلم به قدری مبتذل و بديهی است که حتی ممکن است شبکه Lifetime هم آن را رد کند. قطعاً فيلم کمدی میتواند پيامهای جدی هم داشته باشد اما کمی صداقت بيشتر و تا دلتان بخواهد مهارت کمتر برای کار کردن اين فيلم لازم هستند. «پروژه ناتمام» موضوع دبيرستان و گردن کلفتی اينترنتی را خيلی جدی میگيرد و بعد با تنزل آن به يک پلات پوينت و مسير هموار کننده پايانی شاد، پيش پا افتاده جلوهاش میدهد. علت بد بودن اين فيلم صرفاً به فيلمنامه بچه گانهاش و بازی های ضعيفش محدود نمیشود بلکه «پروژه ناتمام» فيلم بدی است چون پرداخت خيلی ضعيفی از موضوع ارائه میدهد.

Unfinished Business (پروژه ناتمام) - هایپرکلابز


حرف زيادی درباره داستان فيلم نمیتوان زد. تنها اتفاق غافلگير کننده «پروژه ناتمام» اين است که چقدر کم غافلگير کننده است. يک گروه سه نفره تبليغاتچی، شامل دَن ترانکمن جاه طلب (با بازی وینس وان)؛ تيم مک وينترز ناراضی از زندگی تأهلی (با بازی تام ويلکينسون) و مايک پنکيک درگير ذهنی (با بازی ديو فرانکو) تصميم به تأسيس شرکت نوپایی میگيرند و پا به پا با کارفرمای سابق دن، چاک پورتونی (با بازی نيک فراست) و يانکی جيم اسپينچ (با بازی جيمز مارسدن)، رقابت میکنند. اين رقابت آنها را مجبور میکند تا از محل زندگی شان در سنت لوييز به پورتلند، مين و برلين بروند. پايان فيلم در آلمان در بحبحوهه سه رويداد بزرگ: اجلاس G8، جشن اکتبر و جشنواره حمايت از گیها رخ میدهد. اتفاقات فيلم درباره زنان عريان، سوراخهای شکوهمند[۱]، بازديد از سونای تک تک جنسه و گپ و گفت های فيس تايمی[۲] بين دن و بچههايش، که علائم دردسر را نشان میدهند، هستند.

شايد وينس وان بهتر از فيلم باشد، اما وقتی به فيلمهای بيشمار آن نگاه میکنيم متوجه شباهت آزاردهنده بين آنها میشويم: درامهایی شل و ول که به صورتشان ماسک کمدیهای «عجيب و غريب» زدهاند. موفق ترين کارهای وان، فيلم هایی هستند که او توانسته گرايشات احساسی خود را در آنها کنترل کند. اين بدان معنا نيست که او نمیتواند بازيگر دراماتيک باشد، بلکه منظور اين است که «پروژه ناتمام» محل مناسبی براي ايفای نقش دراماتيک برای هيچ بازيگری به خصوص يک بازيگر اسکاری مانند تام ويلکينسون نيست. به نظر میرسد که از ويلکينسون خواسته شده تا «نقش بتی وايت» را بازی کند، ولی او نتوانسته از عهده آن بربيايد. ديو فرانکو آزار دهنده است و به نظر میرسد که در تمام طول فيلم در هپروت است، اما من کارگردان و نويسنده را به خاطر آن سرزنش میکنم نه او را.

اغلب به درستی گفته میشود که کمدی برداشتی ذهنی است، يک صحنه ممکن است برای بينندهای آن قدر خندهدار باشد که نتواند خود را کنترل کند و برای ديگری بسيار خسته کننده باشد. با اين حال، پروژه ناتمام» مورد نادری است که در آن «کمدی بد» از حالت ذهنی به امری عينی تبديل میشود. مهم نيست سليقه بيننده چه باشد، به سختی میتوان کسی - حتی کسی که از برخورد با بچههای گردن کلفت و والدين بی توجهشان نرنجيده باشد- را تصور کرد که از تماشای «پروژه ناتمام» لذت ببرد. فيلم آن قدر بد نيست که بشود آن را در فهرست «بدترين» فيلمهای تاريخ قرار داد اما میتواند يکی از نامزدهای خوش شانس بی فروغهای سال ۲۰۱۵ باشد.

-------------

[۱] سوراخ شکوهمند (Glory hole) دريچه و منفذی است در برخی ديوارهای توالت‌های عمومی و پاساژها و غرفه‌های فروش فيلم‌های مخصوص بزرگسالان.... (برای خواندن ادامه مطلب، مراجعه به ويکيپديا).
مترجم: محمدرضا سیلاوی


ساير تصاوير

Unfinished Business (پروژه ناتمام) - هایپرکلابز Unfinished Business (پروژه ناتمام) - هایپرکلابز Unfinished Business (پروژه ناتمام) - هایپرکلابز
منبع :http://www.naghdefarsi.com/world-movies-review/147...

ارسال مطلب به هایپرکلابز

انتخاب كلوب :  
نوع مطلب :
ارسال مطلب